منافع چین در خاورمیانه

راهبرد چین درقبال منطقه خاورمیانه

منافع چین در خاورمیانه

از سال ۲۰۱۲ تاکنون چین فعالیت‌های دیپلماتیک خود را چه در چهارچوب دیپلماسی اقتصادمحور و چه در چهارچوب دیپلماسی قدرت نرم شدت بخشیده است.

پایگاه اطلاع رسانی ایران رصد، به گزارش میدل ایست نیوز، تا پیش از روی‌کار آمدن «شی جین پینگ»، به‌عنوان رئیس‌جمهور چین در سال ۲۰۱۲؛ راهبرد این کشور درقبال منطقه خاورمیانه راهبردی مبتنی بر نیازمندی‌های گسترده این کشور به منابع انرژی با توجه به موقعیت چین به‌عنوان کشوری درحال توسعه بود. رابطه‌ای یکجانبه که یک طرف آن دولت‌های عربی این منطقه به‌عنوان تأمین‌کنندگان انرژی چین قرار داشتند. و در طرف دیگر آن چین به‌عنوان خریدار انرژی از آنها بود.

از سال ۲۰۱۲ تاکنون چین فعالیت‌های دیپلماتیک خود را چه در چهارچوب دیپلماسی اقتصادمحور و چه در چهارچوب دیپلماسی قدرت نرم شدت بخشیده است. در سال‌های اخیر چین فارغ از مباحث مرتبط با منابع انرژی منطقه، در چهارچوب ابتکارات اتصال منطقه‌ای خود همچون ابتکار یک کمربند یک جاده و ابتکار راه ابریشم دریایی تلاش دارد تا کشورهای منطقه خاورمیانه و به‌خصوص منطقه خاورمیانه را وارد ابتکارات موردنظر کند. دراین‌میان موقعیت راهبردی کشورهای این منطقه و اراده سیاسی رهبران این کشورها برای گسترش روابط با قدرت‌های بزرگ و بهره‌برداری از این موقعیت در جهت بالا بردن جایگاه و منزلت منطقه‌ای و بین‌المللی خود نقشی تسهیل‌کننده برای حضور قدرت‌هایی همچون چین در منطقه داشته است.

چین در خاورمیانه به دنبال چیست؟

۱. انرژی: 

گسترش سريع نيازهای چـين بـه نفت و گاز طبيعی نشان دهنده عملکرد اقتصادی خیره كننده‌ی اين كشور از يک سو و كمبود منابع داخلی اثبات شده نفت و گاز از سوی ديگر اسـت.

افزايش سريع تعداد خودروها، گسترش شتابان شبكه‌ی حمل و نقل، سياست دولت مبنی بر كاهش مصرف ذغال سنگ به عنـوان منبع اصلی تأمين سوخت چـين در حال حاضر و نيز تصميم دولت برای ايجاد ذخاير استراتژيک از ديگر مواردی است. كه درک علت عطش روزافـزون چین برای منـابع انـرژی خاورمیانه را ممکن می‌کند.

ديپلماسـی انـرژی فعـال و كـنش گرانـه پكن در پی پايه‌ریزی پيوندهای نزديكتر بـا صادركنندگان اصلی نفت و گاز از طريق يک برنامه گسترده ملاقات‌های دوجانبه و همكاری‌های مالی و اقتصادی برای گسترش تجارت و قراردادهای نظامی بسيار بزرگ است.

درواقع ديپلماسی منابع در چـين شامل متنوع سازی منابع عرضه كننده انرژی، گسترش روابط دوجانبه با كشورهای توليد كننده است. چین همچنین شركتهای نفتی داخلی را به سرمايه‌گذاری در ورای مرزها تشویق می کند. و بالاخره آن به دنبال ايجاد اتحادهای راهبردی برای همكاری در زمينـه حفظ امنيت و توسعه‌ی منابع انرژی در نقاط مختلف جهان است. کانون اصلی اين تلاش ديپلماتيک، خاورمیانه است.

اما اهميت استراتژيک انرژی خاورمیانه برای چين فقط به منابع نفتی اين منطقه خلاصه نمي‌شود. بلكه ذخـاير عظيم گازی این حوزه را نیز دربرمی‌گيرد.

۲. منافع نظامی:

 چین یکی از عمده‌ترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان سلاح در جهان است. کشورهای خاورمیانه نیز با توجه به ثروت‌های کلان نفتی خود همواره از بزرگترین واردکنندگان سلاح بوده‌اند. حضور ایران و کشورهای عربی عضو شورای همکاری در این منطقه، که مناسبات ویژه‌ای داشته و گاها برداشت تهدید جدی نسبت به یکدیگر دارند. خاورمیانه را منطقه‌ای مطلوب برای پیشبرد استراتژی نظامی و اقتصادی چین بطور همزمان می‌کند.

۳. منافع سیاسی:

 حضور آمریکا به عنوان رقیب چین در منطقه‌ی خاورمیانه و تاثیرگذاری ایالات متحده بر روندهای امنیتی این منطقه، سبب شده تا چین دریابد در صورت غفلت از خاورمیانه، قادر به نقش‌آفرینی فعال در مقابل آمریکا نخواهد بود. از سوی دیگر پس از آنکه ایالات متحده عمق استراتژیک خود را تا نزدیک مرزهای چین گسترش داد. حضور در خاورمیانه بعنوان یکی از مناطق حیاتی برای آمریکا انتخابی هوشمندانه برای رهبران چین بود. علاوه بر رقابت با آمریکا، حمایت از نقش‌آفرینی روسیه نیز از دیگر دلایل حضور چین در خاورمیانه به حساب می‌آید.

۴. منافع تجاری-اقتصادی: 

رابطه‌ی چین و خاورمیانه یک سویه نیست. چین از طرفی واردکننده‌ی بزرگ انرژی از منطقه و از طرف دیگر صادرکننده‌ی بزرگ سرمایه، کالا و تکنولوژی به منطقه است. اقتصاد چین و کشورهای منطقه به شدت مکمل یکدیگر هستند. کشورهای این منطقه بازارهای بزرگی دارند. و از سوی دیگر به دلیل جمعیت محدود بسیاری از کشورهای عضو شورای همکاری، چین حتی می‌تواند به این منطقه نیروی کار صادر کند. بعلاوه، کشورهای عضو شورای همکاری، کشورهای ثروتمندی هستند. و به دلیل درآمدهای نفتی قابلیت سرمایه‌گذاری با مقادیر قابل توجهی را در چین دارند.

چین با همه‌ی کشورهای شورای همکاری پیمان تجارت آزاد دارد. و حجم تجارت چین با این کشورها، ۱۸۰ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. که تنها یک چهارم آن (حدود ۶۷ میلیارد دلار) تجارت مستقیم چین با عربستان سعودی است.

۵. ابتکار یک کمربند یک جاده: 

این طرح شامل دو مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» است. «کمربند اقتصادی راه ابریشم» در مسیر باستانی راه ابریشم چین را از طریق آسیای مرکزی، روسیه و خاورمیانه به اروپا متصل می‌کند. «راه ابریشم دریایی»، چین را از طریق دریا به جنوب شرق آسیا و آفریقا مرتبط می‌کند. این طرح توسط، شی جینگ پینگ، رئیس‌جمهور چین، در سال ۲۰۱۳ ارائه شد. پشتوانهه این طرح قدرت صنعتی اقتصاد چین و توان سرمایه‌گذاری آن است. این طرح می‌تواند به همراه قدرت نظامی چین، به هژمونی این کشور در آسیای شرقی بیانجامد. و در نهایت با تفوق بر مسیرهای تجاری خشکی و آبی اوراسیا، چین را به سوی قدرت برتر در اقتصاد جهانی رهنمون کند. کشورهای شورای همکاری نیز بخشی از این طرح به حساب می‌آیند. و این مسئله توجه چین به این منطقه را دوچندان کرده است.

پیامدهای حضور چین در خاورمیانه

چین به عنوان یک بازیگر نسبتاً جدید در خاورمیانه، نه سابقه استعماری و نه مانند آمریکا سیاست های ستیزه جویانه‌ای دارد. همچنین چین بازار بزرگی است که جذابیت های فراوانی برای سرمایه‌گذاران خاورمیانه دارد.

در خصوص تأمین امنیت خاورمیانه، چین روی سیاستها و اقدامات آمریکا حساب می‌کند. و نگران مواردی است که سخن از کم شدن مسؤولیت‌های آمریکا در خاورمیانه باشد.

چین با ایجاد فضای همکاری با کشورهای شورای همکاری و وابسته کردن اقتصاد آنها به صادرات نفت به چین و واردات کالا و خدمات چینی، یارانی در این حوزه جغرافیایی برای خود تدارک می‌بیند.

چین با یارگیری، عملاً فضای موازنه نرم با آمریکا را مهیا می‌کند. درواقع، رویکرد چین با آمریکا، تعامل و همکاری، ولی در نهایت ایجاد فضا برای موازنه نرم با آمریکاست.

پیش بینی می‌شود، چین روند سیاسی معتدلی همراه با تعامل با همه بازیگران منطقه خاورمیانه را ادامه دهد. و از دشمن تراشی به ویژه در بین قدرت های بزرگ اجتناب ورزد.

هرچند مشی سیاسی چین در خاورمیانه از سوی برخی منتقدان به عنوان سیاستی منفعت طلبانه تعبیر شده است. و انتظار دارند این کشور با توجه به ظرفیت های بالای خود نقش مسئولانه تری در قبال کشور های هرچه بیشتر و بهتر به منافع ملی تنظیم می کند.

به این ترتیب نقش کمرنگ چین در مباحث مربوط به مداخله آمریکا در عراق و رای مثبت آن کشور به برخی  از قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران، نشان می‌دهد که این کشور در پی مقابله آشکار با قدرتهای فرا منطقه‌ای و به ویژه آمریکا نیست.

ممکن است شما دوست داشته باشید